سیکا

اگر حوصله شما سر رفته است به این وبلاگ سر بزنید حتما لحظات خوشی در این وبلاگ خواهید داشت

سیکا

اگر حوصله شما سر رفته است به این وبلاگ سر بزنید حتما لحظات خوشی در این وبلاگ خواهید داشت

سیکا
اگر حوصله شما سر رفته است به این وبلاگ سر بزنید
و لحظات خوشی را در این وب داشته باشید

*وبلاگ تفریحی سیکا*
پیام های کوتاه
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۷۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ب.ظ

فرد زرنگ

مردی شیک‌پوش داخل بانکی در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت. وقتی شماره‌اش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را دارد و به همین دلیل به یک وام فوری به مبلغ ۵۰۰۰ دلار نیاز دارد. کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی دارد و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید و مدارک ماشین فراری جدیدش را که دقیقاً جلوی در بانک پارک کرده بود به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو با وام مرد موافقت کرد آن هم فقط برای دو هفته. کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گران‌قیمت را گرفت و ماشین را به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.
مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت و ۵۰۰۰ دلار + ۱۵٫۸۶ دلار کارمزد وام را پرداخت کرد. کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت: «از این که بانک ما را انتخاب کردید متشکریم.» و گفت: «ما چک کردیم و معلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید. ولی فقط من یک سوال برایم باقی مانده که با این همه ثروت، چرا به خودتان زحمت دادید که ۵۰۰۰ دلار از ما وام بگیرید؟»
مسافر نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت: «تو فقط به من بگو کجای نیویورک می‌توانم ماشین ۲۵۰٫۰۰۰ دلاری را برای ۲ هفته با اطمینان خاطر و با فقط ۱۵٫۸۶ دلار پارک کنم!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۳
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ب.ظ

داستان کوتاه 5

روزی روزگاری در زمان‌های قدیم مرد خیاطی کوزه‌ای عسل در دکانش داشت. یک روز می‌خواست دنبال کاری از مغازه بیرون برود. به شاگردش گفت: «این کوزه پر از زهر است. مواظب باش به آن دست نزنی و من و خودت را در دردسر نیندازی.»
شاگرد که می‌دانست استادش دروغ می‌گوید، حرفی نزد و استادش رفت. شاگرد هم پیراهن یک مشتری را برداشت و به دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت و بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید. خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید: «چرا خوابیده‌ای؟»
شاگرد ناله کنان پاسخ داد: «تو که رفتی من سرگرم کار بودم. دزدی آمد و یکی از پیراهن‌ها را دزدید و رفت. وقتی من متوجه شدم از ترس شما زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم.»
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۰
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ

داستان کوتاه4

یکی‌ از شرکت‌های هواپیمایی برای بازاریابی و فروش بلیطهای پرواز‌های مختلفش، تسهیلات خاصی‌ را برای مدیرانی که همسرانشان را همراه خودشان به سفر‌های هوائی آن شرکت می‌بردند در نظر می‌گیرد و علاوه بر آن ۵۰% تخفیف روی بلیط آنان ارائه می‌کند. بعد از مدتی‌ که می‌بینند این طرح با استقبال خیلی‌ زیادی مواجه شده و اکثر مدیران همسرانشان را در پرواز‌ها همراه خودشان می‌برند، با فرستادن نامه‌ای به همسران این افراد، نظرشان رو در مورد سفر‌ها جویا می‌شوند و پاسخی که از تمام این زنها دریافت می‌کنند همین دو کلمه بود: «کدوم سفر؟!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۹
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ق.ظ

داستان کوتاه 3 پزش قانونی

پزشک قانونی به بیمارستان دولتی سرکی کشید و مردی را میان دیوانگان دید که به نظر خیلی باهوش می آمد وی را صدا کرد و با کمال مهربانی پرسید: می بخشید آقا شما را به چه علت به تیمارستان آوردند؟
مرد در جواب گفت: آقای دکتر بنده زنی گرفتم که دختری ۱۸ ساله داشت روزی پدرم از این دختر خوشش آمد و او را گرفت از آن روز به بعد زن من، مادر زن پدر شوهرش شد و چندی بعد دختر زن من که زن پدرم بود، پسری زایید که نامش را چنگیز گذاشتند چنگیز برادر من شد زیرا پسر پدرم بود اما در همان حال چنگیز نوه زنم بود و از این قرار نوه من هم می شد و من پدربزرگ برادر تنی خود شده بودم چندی بعد زن من پسری زایید و از آن روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و حتی مادربزرگ او شد در صورتی که پسرم برادر مادربزرگ خود و حتی نوه او بود از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم خواهر پسرم می شود بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شده ام ضمنا من پدر و مادرم و پدربزرگ خود هستم پس پدرم هم برادر من است و هم نوه ام.
حالا آقای دکتر اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید آیا کارتان به تیمارستان نمی کشید؟
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۸
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

داستان کوتاه 2

زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری !!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۶
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

داستان کوتاه

یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!»
بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!»
دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه.
بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد.
روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود!
اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود: «کدوم صندلی؟»


.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۶
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۲ ق.ظ

جوک های ضد دختر

ضد دختر   خنده دار

با سلام خدمت دوستان عزیزم
این مطلب فقط جنبه سرگرمی داره ! لطفا به کسی برنخوره…

شما دختر جوونا یادتون نمیاد… ولی یه زمانى دخترا خواستگاراشونو رد میکردن!
.
.
.
پسرها به خاطر دوستاشون حتی از عشقشون میگذرن ،
ولی دخترا برای اینکه پسری رو بدست بیارن آرزو میکنن که ،
سر به تن دخترای دیگه نباشه !!!
.
.
.
طبق آخرین آمار، خانوم ها ۷۰٪ عمر خود را
در جستجوی یافتن آدرسِ ” یه دکترِ خوب ” سپری میکنند!
.
.
.
دختر: مامان من زن این مرد نمی شم!
مادر: چرا دخترم؟ مگه این مرد چه عیبی داره؟
دختر: اون به جهنم اعتقاد نداره مامان!
مادر:تو با اون ازدواج کن، من خودم کاری می کنم که جهنم رو از نزدیک ببینه!
.
سایر جملات و مطالب در ادامـــه مطلب


.
.
پسرا :
شنیدم کامپیوتر گرفتی . مشخصاتش چیه ؟
۸ گیگ رم – ۱ ترا هارد …
دخترا :
شنیدم کامپیوتر گرفتی . مشخصاتش چیه ؟
صورتیه ( ذوق مرگ )
.
.
.
یعنی من خودم رو یه یک لحظه جای این دخترای مجرد میزارم خیلی حالم گرفته میشه
که پسر خوشتیپ و خوشگل و تحصیل کرده ای مثل من قصد ازدواج نداره !!
.
.
.
شنیدین این دخترای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!
ازدواج که قصد نمی خواد!! خواستگار می خواد که تو نداری!
.
.
.
یه گوسفند رو سوار یه پورشه کن
خود به خود خوش تیپ، خوش استایل، مرد زندگی
شاهزاده رویاها و فرد ایده آل ۹۵% دخترها میشه!والا !
.
.
.
خبر دست اول :خانم ها توانستند فرق بین پدال گاز و ترمز را کشف کرده
و به وجود دنده ی دو در چند ماشین پی ببرند
.
.
.
سلامتی خانم هایی که میخوان پارک دوبل کنن
روسری لیز میخوره ، شال میافته از سرشون
دکمه مانتو باز میشه ، دستشون میخوره به برف پاک کن
اشتباهی میزنن تو ۴ به جا دنده عقب
آخر سر هم خاموش میکنن !
.
.
.
تنها روزی که یک زن خوشحال بیدار میشه ، روزِ عروسیشه
چون تنها روزیه که از اول که بیدار میشه میدونه چی باید بپوشه !!!
.
.
.
آقــا واقعـــاً مــن مــونـــدم !
جمعیـــت دختــــرا ایــنــقــــد زیـــاده ..
پــس چــرا شمـــاره شــانـسـى میــگیــرى هــمـش پـســر جــواب میــــده ؟!!
.
.
.
دختره قیافش عین قاشق مربا خوری میمونه
برداشته تو about پروفایلش نوشته:
درگیر من نشو، همــــدم نمیشوم!
اعتماد به نفس بعضیا صاف تو لوزوالمعدم !!
.
.
.
این دخترایی که تا بهشون میگی سلام خانوم میگن لطفن مزاحم نشو …
خب لامصب واسا ببین چیکار داره طرف بعد خود داف پنداری کن !!
.
.
.
دختره می ره لوازم التحریر فروشی می گه آقا شما کارت «تو تنها عشق منی» دارید….
فروشنده می گه: بله داریم
دختره می گه: پس ده تا بهم بدین…..!!!!
.
.
.
قابل توجه خانوما
مرد اونه که قلبتو شارژ کنه
نه سیم کارتتو !
.
.
.
امان از دست این خانما ، ما بالاخره نفهمیدیم مردا همشون عین همن یا یکی از یکی بدترن ؟
.
.
.
به معجزه اعتقاد دارید ؟
دختران زیبای محترم:
از همین تریبون اعلام میکنم میتوانم ۹۰٪ زیبایی شما را با یک دستمال مرطوب پاک کنم!
.
.
.
اگه دیدید یه دختر دهنشو این هوا باز کرده => :O
حتما داره ریمل میزنه !!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۲
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ق.ظ

طرز تهیه سالاد ماکارانی


s-m1

آماده سازی: ۱ ساعت
مدت انتظار: ۳۰ دقیقه
مجموعاً: ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
مواد اولیه :
برای ۴ نفر
ماکارونی (فرم دار) ۱لیوان
سیب زمینی  ۲عدد
تخم مرغ  ۳عدد
خیار شور ۶عدد
هویج ۳عدد
نخودفرنگی ۱لیوان
شوید (خشک) ۱قاشق چایخوری
ژامبون ۳۰۰گرم
سس مایونز به میزان لازم
آبلیمو به میزان لازم
نمک به میزان لازم
فلفل به میزان لازم
کره به میزان لازم
شکر به میزان لازم
طرز تهیه :

ابتدا سیب زمینی ها را پوست کنده و به شکل مربعی درشت خرد کنید و بعد با مقداری کره،نمک و آب بپزید طوری که خیلی له نشوند ولی آب ظرف کاملا به خورد آنها برود.
هویج را پوست کنده و نگینی ریز خرد کنید و با مقداری آب و شکر بپزید به طوری که مثل سیب زمینی پخته شود.نخودفرنگی را هم با مقداری آب و نمک و کره بپزید.تخم مرغ ها را نیز آبپز کرده و سفیده آنها را نگینی خرد کنید.
ماکارونی را با مقداری آب و نمک به مرحله آبکشی برسانید اما اجازه دهید از حد معمول کمی نرم تر شوند و بعد آنها را آبکشی کرده و با آب سرد بشویید.
ژامبون و خیارشور را به صورت نگینی خرد کنید.ظرفی مناسب انتخاب کرده و داخل آن مقداری سس مایونز و آبلیمو ونمک و فلفل بریزید و با هم مخلوط کنید.سیب زمینی،نخودفرنگی،ژامبون،هویج،سفیده تخم مرغ و خیارشور را داخل ظرف ریخته و با سس مخلوط کنید.حال ماکارونی را به مواد افزوده و دورانی هم بزنید تا مواد له نشوند.در انتها زرده تخم مرغ را روی سالاد رنده زده و نمک و فلفل آن را اندازه کنید.

s-m2
نکات:

۱) در صورت تمایل مقداری مرغ پخته و ریش شده هم به مواد اضافه کنید.
۲) سالاد را حداقل یک ساعت داخل یخچال قرار دهید تا سرد شود.
۳) میتوانید از سایر مواد دلخواه همچون قارچ یا فلفل دلمه ای سرخ شده هم داخل سالاد استفاده کنید.
نوش جان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۵
میلاد فلاح


http://3ali3.com/wp-content/uploads/2015/08/eshghe.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۲
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ

جوک های جدید

من هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن…
حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب، حتما میگه:
الان اومدم بکشمت… اَه لعنتی پتو داره نمیشه!
.
.
.
به مامانم میگم سرم درد میکنه … میگه چرا ؟
میگم شاید تومور مغزی دارم …
میگه خفه شو ذلیل مرده … این حرفا چیه میزنی؟؟!!!
منظورش اینه که خدا نکنه عزیزم !!! ….البته فکر کنما!!!
.
.
.
به سلامتی پسری که قشنگترین دختره دنیارو هم تو خیابون دید،
سرش را انداخت پایین و زیر لب گفت:
“میرم جلوتر شاید بهترشو دیدم…” !!
.
.
.
بابابزرگم داشت تو خواب صداهای عجیب و غریب در میاورد !
خانمم میگه داره خرناس میکشه؟!
پَ نه پَ داره کانکت میشه ولی چون تو محل ما ADSL نمیدن از dial-up استفاده میکنه
.
.
.
به پسر فامیلمون میگم ورزش هم میکنی ؟؟؟
با جدیت تمام میگه بله، پلی استیشن !!!
یعنی الان وضعیت وخیمه هااا.
.
من : مامان شام چی داریم گشنمه…
مامانم خطاب به بابام: شما شام میخوری ؟
بابام : نه…
مامانم خطاب به من: من که شام نمیخورم بابات هم نمیخوره، خودت پاشو یه چیزی بخور…
سه تا تخم مرغ نیمرو میکنم، میام میشینم پای سفره شروع میکنم به خوردن که:
بابام: نمیدونم چرا گشنه ام شد، من فقط یکی دو لقمه میخورم…
خانم شما نمیخوری؟
مامانم: من؟ نمیدونم… حالا یکم میخورم دیگه…
.
.
.
دقت کردین همیشه تو فیلم ها هروقت کسی تنها خونه هست
و داره فیلم ترسناک میبینه سریع بیرونو نشون میدن که
داره بارون میاد و رعد و برق میزنه ؟؟!
.
.
.
وضعیتم اینطوریه که :
قبل از حموم رفتن یه لیوان آب میوه پر میکنم و میذارم روی میز و
بعدش میرم دوش میگیرم و میام بیرون!
اونوقت یهو با تعجب به لیوان روی میز نگاه میکنم و میگم:
عــــه! مرسی عزیزم بازم که برام آب میوه گذاشتی!
و…با لذت خاصی میخورم!
.
.
.
یه گلدون میخری ۱۰۰هزار تومن، هر روز دمای هوای اطرافشو اندازه می گیری
به دقت بهش آب معدنی میدی، بعد دو هفته خراب میشه!
اونوقت پیاز، تو سردترین و تاریکترین قسمت خونه درختچه میشه!
.
.
.
یادش بخیر قدیما میرفتی نونوایی، یه دونه یی بدون صف بود
الان پنج تایی ده تایی بدون صفه !
.
.
.
آآآمــاشــالا کیست؟!
شـخـصـی کـه بـه مـدت ۲۰ سـال اسـت ” ابــی” در کنسـرت هـایـش او را صـدا میـزنـد
.
.
.
یه زمان ملت کارشون که با کامپیوتر تموم میشد روی کیبورد و مانیتور و کیس کاور می کشیدن!
یعنی در حد رو مبلی پذیرایی!
این روزا وقت نمیشه بدبختو خاموش کنیم خنک شه!!!
.
.
.
- شما وضعیت تحصیلیتون چیه؟
+ بنده لیسانس دارم.
- شما چطور؟
– بنده فوق لیسانس دارم..
… – و شما؟
— بنده شوق لیسانس دارم…
.
.
.
نقش شاگرد مغازه در فیلم های ایرانی:
هی پسر بپر برو سر کوچه دو کیلو شیرینی بخر بیار…
چشم اوستااا…
.
.
.
این دستشویی عمومیایی که دراش نصف از بالا نیست، نصف از پایین،
وسطش هم یه سولاخ قد کله آدم داره…
دیگه اصن چه کاریه ؟؟؟
یهو بیایم همون وسط دور همی…
.
.
.
خیلی حس خوبیه اینکه بدونی یکی نگرانته…
خیلی حس بهتری میشه اگه اون یه نفر بشه ۶,۷ نفر…
یکیم از یکی خوشگل تر …
.
.
.
یادش بخیر…شما یادتون نمیاد !
یکی از عاشقانه ترین صداها، صدای کانکت شدن مودم به اینترنت بود…
.
.
.
امروز یه احساس خیلی بدی بهم دست داد ولی من بهش دست ندادم…
خلاصه تو جمع کلی ضایش کردم…
.
.
.
خواهی نشوی رسوا، مثل آدم زندگی کن خوب !
خودم گفتم ! شریعتی بی گناهه !
.
.
.
دیدین صبحا که بیدار میشین بعدش یه لحظه دوباره میخوابین،
بیدار که میشی میبینی ۳۰دقیقه گذشته…؟؟؟
حالا تابلوئه که ۲دقیقه بیشتر نخوابیدیا ! فکر میکنن ما خریم… !!!
.
.
.
میگن پول چرک کف دسته؛ دست ما هم که کلا آنتی باکتریاله !
.
.
.
رفیق دوران مهد کودکم نه تنها ازدواج کردبلکه طلاقم گرفت.
منم هنوز دارم پاندای کنگ‌فوکار دانلود میکنم !!
.
.
.
نام: پدر
رسالت: کولر خاموش کردن !
.
.
.
نقطه؟ چین
خوشه ؟ چین
پاور؟ چین
گل؟ چین
دست ؟ چین
مو؟ چین
عرق؟ چین
ته ؟ چین
دامن ؟ چین چین !
ببین چین تا کجای زندگیمون نفوذ کرده !
.
.
.
امروز سوار یه تاکسی شدم کولرش روشن بود !!
می خواستم سرمو بچسبونم به شیشه و از خوشی گریه کنم!
.
.
.
آخرین ورژن دعای آخرترم برای حل مشکلات:
الهی! باخاطری خسته، دل به کَرم تو بسته
دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام.
پاس شوند کریمی
پاس نشوند حکیمی
نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم
الهی شهریه ها بالاست که میدانی ، وجیبم خالیست که میبینی
نه پای گریز از امتحان دارم ونه زبان ستیز با استاد،
الهی دانشجویی راچه شاید و از او چه باید!؟
.
.
.
دوستی تعریف می کرد :
دیشب داداشم تو خواب هذیون میگفت و جیغ میکشید …
رفتم تو اتاق میبینم بابام بالا سرشه !!
میگم خوب بیدارش کن !
میگه بذار کابوسشو ببینه ،
اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک میگیره….
بزار سه بعدیشم ببینه…
.
.
.
یه بار عاشق شده بودم و شکست عشقی بدی خورده بودم!
واسه همین رفتم تو اتاق و درو رو خودم بستم…
بعد از یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه !
گفتم: من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم
گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری
یعنی اونو بیشتر از ماکارونی دوست داشتی؟!
نامردا نقطه ضعفِ منو پیدا کرده بودن ..!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۷
میلاد فلاح