سیکا

اگر حوصله شما سر رفته است به این وبلاگ سر بزنید حتما لحظات خوشی در این وبلاگ خواهید داشت

سیکا

اگر حوصله شما سر رفته است به این وبلاگ سر بزنید حتما لحظات خوشی در این وبلاگ خواهید داشت

سیکا
اگر حوصله شما سر رفته است به این وبلاگ سر بزنید
و لحظات خوشی را در این وب داشته باشید

*وبلاگ تفریحی سیکا*
پیام های کوتاه
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ق.ظ

طرز تهیه سالاد ماکارانی


s-m1

آماده سازی: ۱ ساعت
مدت انتظار: ۳۰ دقیقه
مجموعاً: ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
مواد اولیه :
برای ۴ نفر
ماکارونی (فرم دار) ۱لیوان
سیب زمینی  ۲عدد
تخم مرغ  ۳عدد
خیار شور ۶عدد
هویج ۳عدد
نخودفرنگی ۱لیوان
شوید (خشک) ۱قاشق چایخوری
ژامبون ۳۰۰گرم
سس مایونز به میزان لازم
آبلیمو به میزان لازم
نمک به میزان لازم
فلفل به میزان لازم
کره به میزان لازم
شکر به میزان لازم
طرز تهیه :

ابتدا سیب زمینی ها را پوست کنده و به شکل مربعی درشت خرد کنید و بعد با مقداری کره،نمک و آب بپزید طوری که خیلی له نشوند ولی آب ظرف کاملا به خورد آنها برود.
هویج را پوست کنده و نگینی ریز خرد کنید و با مقداری آب و شکر بپزید به طوری که مثل سیب زمینی پخته شود.نخودفرنگی را هم با مقداری آب و نمک و کره بپزید.تخم مرغ ها را نیز آبپز کرده و سفیده آنها را نگینی خرد کنید.
ماکارونی را با مقداری آب و نمک به مرحله آبکشی برسانید اما اجازه دهید از حد معمول کمی نرم تر شوند و بعد آنها را آبکشی کرده و با آب سرد بشویید.
ژامبون و خیارشور را به صورت نگینی خرد کنید.ظرفی مناسب انتخاب کرده و داخل آن مقداری سس مایونز و آبلیمو ونمک و فلفل بریزید و با هم مخلوط کنید.سیب زمینی،نخودفرنگی،ژامبون،هویج،سفیده تخم مرغ و خیارشور را داخل ظرف ریخته و با سس مخلوط کنید.حال ماکارونی را به مواد افزوده و دورانی هم بزنید تا مواد له نشوند.در انتها زرده تخم مرغ را روی سالاد رنده زده و نمک و فلفل آن را اندازه کنید.

s-m2
نکات:

۱) در صورت تمایل مقداری مرغ پخته و ریش شده هم به مواد اضافه کنید.
۲) سالاد را حداقل یک ساعت داخل یخچال قرار دهید تا سرد شود.
۳) میتوانید از سایر مواد دلخواه همچون قارچ یا فلفل دلمه ای سرخ شده هم داخل سالاد استفاده کنید.
نوش جان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۵
میلاد فلاح


http://3ali3.com/wp-content/uploads/2015/08/eshghe.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۲
میلاد فلاح
سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ

جوک های جدید

من هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن…
حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب، حتما میگه:
الان اومدم بکشمت… اَه لعنتی پتو داره نمیشه!
.
.
.
به مامانم میگم سرم درد میکنه … میگه چرا ؟
میگم شاید تومور مغزی دارم …
میگه خفه شو ذلیل مرده … این حرفا چیه میزنی؟؟!!!
منظورش اینه که خدا نکنه عزیزم !!! ….البته فکر کنما!!!
.
.
.
به سلامتی پسری که قشنگترین دختره دنیارو هم تو خیابون دید،
سرش را انداخت پایین و زیر لب گفت:
“میرم جلوتر شاید بهترشو دیدم…” !!
.
.
.
بابابزرگم داشت تو خواب صداهای عجیب و غریب در میاورد !
خانمم میگه داره خرناس میکشه؟!
پَ نه پَ داره کانکت میشه ولی چون تو محل ما ADSL نمیدن از dial-up استفاده میکنه
.
.
.
به پسر فامیلمون میگم ورزش هم میکنی ؟؟؟
با جدیت تمام میگه بله، پلی استیشن !!!
یعنی الان وضعیت وخیمه هااا.
.
من : مامان شام چی داریم گشنمه…
مامانم خطاب به بابام: شما شام میخوری ؟
بابام : نه…
مامانم خطاب به من: من که شام نمیخورم بابات هم نمیخوره، خودت پاشو یه چیزی بخور…
سه تا تخم مرغ نیمرو میکنم، میام میشینم پای سفره شروع میکنم به خوردن که:
بابام: نمیدونم چرا گشنه ام شد، من فقط یکی دو لقمه میخورم…
خانم شما نمیخوری؟
مامانم: من؟ نمیدونم… حالا یکم میخورم دیگه…
.
.
.
دقت کردین همیشه تو فیلم ها هروقت کسی تنها خونه هست
و داره فیلم ترسناک میبینه سریع بیرونو نشون میدن که
داره بارون میاد و رعد و برق میزنه ؟؟!
.
.
.
وضعیتم اینطوریه که :
قبل از حموم رفتن یه لیوان آب میوه پر میکنم و میذارم روی میز و
بعدش میرم دوش میگیرم و میام بیرون!
اونوقت یهو با تعجب به لیوان روی میز نگاه میکنم و میگم:
عــــه! مرسی عزیزم بازم که برام آب میوه گذاشتی!
و…با لذت خاصی میخورم!
.
.
.
یه گلدون میخری ۱۰۰هزار تومن، هر روز دمای هوای اطرافشو اندازه می گیری
به دقت بهش آب معدنی میدی، بعد دو هفته خراب میشه!
اونوقت پیاز، تو سردترین و تاریکترین قسمت خونه درختچه میشه!
.
.
.
یادش بخیر قدیما میرفتی نونوایی، یه دونه یی بدون صف بود
الان پنج تایی ده تایی بدون صفه !
.
.
.
آآآمــاشــالا کیست؟!
شـخـصـی کـه بـه مـدت ۲۰ سـال اسـت ” ابــی” در کنسـرت هـایـش او را صـدا میـزنـد
.
.
.
یه زمان ملت کارشون که با کامپیوتر تموم میشد روی کیبورد و مانیتور و کیس کاور می کشیدن!
یعنی در حد رو مبلی پذیرایی!
این روزا وقت نمیشه بدبختو خاموش کنیم خنک شه!!!
.
.
.
- شما وضعیت تحصیلیتون چیه؟
+ بنده لیسانس دارم.
- شما چطور؟
– بنده فوق لیسانس دارم..
… – و شما؟
— بنده شوق لیسانس دارم…
.
.
.
نقش شاگرد مغازه در فیلم های ایرانی:
هی پسر بپر برو سر کوچه دو کیلو شیرینی بخر بیار…
چشم اوستااا…
.
.
.
این دستشویی عمومیایی که دراش نصف از بالا نیست، نصف از پایین،
وسطش هم یه سولاخ قد کله آدم داره…
دیگه اصن چه کاریه ؟؟؟
یهو بیایم همون وسط دور همی…
.
.
.
خیلی حس خوبیه اینکه بدونی یکی نگرانته…
خیلی حس بهتری میشه اگه اون یه نفر بشه ۶,۷ نفر…
یکیم از یکی خوشگل تر …
.
.
.
یادش بخیر…شما یادتون نمیاد !
یکی از عاشقانه ترین صداها، صدای کانکت شدن مودم به اینترنت بود…
.
.
.
امروز یه احساس خیلی بدی بهم دست داد ولی من بهش دست ندادم…
خلاصه تو جمع کلی ضایش کردم…
.
.
.
خواهی نشوی رسوا، مثل آدم زندگی کن خوب !
خودم گفتم ! شریعتی بی گناهه !
.
.
.
دیدین صبحا که بیدار میشین بعدش یه لحظه دوباره میخوابین،
بیدار که میشی میبینی ۳۰دقیقه گذشته…؟؟؟
حالا تابلوئه که ۲دقیقه بیشتر نخوابیدیا ! فکر میکنن ما خریم… !!!
.
.
.
میگن پول چرک کف دسته؛ دست ما هم که کلا آنتی باکتریاله !
.
.
.
رفیق دوران مهد کودکم نه تنها ازدواج کردبلکه طلاقم گرفت.
منم هنوز دارم پاندای کنگ‌فوکار دانلود میکنم !!
.
.
.
نام: پدر
رسالت: کولر خاموش کردن !
.
.
.
نقطه؟ چین
خوشه ؟ چین
پاور؟ چین
گل؟ چین
دست ؟ چین
مو؟ چین
عرق؟ چین
ته ؟ چین
دامن ؟ چین چین !
ببین چین تا کجای زندگیمون نفوذ کرده !
.
.
.
امروز سوار یه تاکسی شدم کولرش روشن بود !!
می خواستم سرمو بچسبونم به شیشه و از خوشی گریه کنم!
.
.
.
آخرین ورژن دعای آخرترم برای حل مشکلات:
الهی! باخاطری خسته، دل به کَرم تو بسته
دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام.
پاس شوند کریمی
پاس نشوند حکیمی
نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم
الهی شهریه ها بالاست که میدانی ، وجیبم خالیست که میبینی
نه پای گریز از امتحان دارم ونه زبان ستیز با استاد،
الهی دانشجویی راچه شاید و از او چه باید!؟
.
.
.
دوستی تعریف می کرد :
دیشب داداشم تو خواب هذیون میگفت و جیغ میکشید …
رفتم تو اتاق میبینم بابام بالا سرشه !!
میگم خوب بیدارش کن !
میگه بذار کابوسشو ببینه ،
اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک میگیره….
بزار سه بعدیشم ببینه…
.
.
.
یه بار عاشق شده بودم و شکست عشقی بدی خورده بودم!
واسه همین رفتم تو اتاق و درو رو خودم بستم…
بعد از یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه !
گفتم: من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم
گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری
یعنی اونو بیشتر از ماکارونی دوست داشتی؟!
نامردا نقطه ضعفِ منو پیدا کرده بودن ..!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۷
میلاد فلاح
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۹ ب.ظ

جوووک

حالا هی بگید خارج ال خارج بللللل
این خیابونای صاف خارج رو که میبینم دلم واسشون کباب میشه
معلومه نه فاضلاب دارن
نه واسشون لوله گاز کشیدن نه اب
فقط ما ایرانیا از این امکانات داریم
والا......


خدایا ازت تشکر میکنم که مثل ربیع الاول و ربیع الثانى ، جمادى الاول
و جمادى الثانى
دیگه رمضان الاول و رمضان الثانى نذاشتى ...!


داستان زندگیه من:


- وقتی سرم خلوته کسی بهم اس نمیده!
- حالا کافیه سرم شلوغ شه...
.
.
.
.
.
- بازم کسی بهم اس نمیده!


پسره پست گذاشته
فقط یه دونه دوست دختر دارم




15تا دختر کامنت گذاشتن
عزیزم مرسی که فقط با منی




تنها خدمت من به بشر اینه که


پول در نمیارم تا بقیه دربیارن
ولی حیف که قدرمو نمیدونن




سوال تاریخ ٥٠ سال آینده :
یکجا نشین ها چه مکان هایی را برای سکونت انتخاب میکردند؟
جواب:
آن ها در کنار مودم ها و در نزدیکی پریز های متصل به شارژر سکنی ٰمیگزیدند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۹
میلاد فلاح
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۹ ب.ظ

جووک جدید94

مورد داشتیم پسره میخواسته بره ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺗﻮ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩه ﺭﻧﮓ ﻣﻮ ﺧﺮﻣﺎﯾﯽ !
ﯾﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﻣﺸﮑﯿﻪ !
ﮔﻔﺘه ﺁﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﻣﺎ ﻣﺸﮑﯿﺎ
ﺩﻭ ﻣﺎﻩ ﺍﺿﺎفه خدمت خورده ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻭﻝ


پسرخالم رفته دستشویی ، آواز میخونه :
حالا یارم بیاااا
ادرارم بیاااااا
ینی با این حرکتش موسیقی رو برد زیر سوال(:311


امتحانات داره تموم میشه
به زودی شاهد حضور هزاران شاخ ، پاف ،
به ارواح جدش نیستی در حدش و غیره خواهیم بود


تو اتاق بودم یهو داداشم درو باز کرد اومد تو
بهش میگیم بچه بودی در میزدی!
میگه خفه شو بابا
داره میره بیرون،بهش میگم درو ببند،
میگه چپشو بابا !
خود درگیری مضمن داره بدبخت


امروز سر جلسه امتحان بالای ورقه
به جای نام و نام خانوادگی
یوزر پسورد پارس یونیت مو نوشتم
حواس نمیذارین که


طرف ﻗﯿﺎﻓﺶ ﺩﻭ ﺭﯾﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﮔﺰﻭﺯ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﮔﺎﺯﯼ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﻩ
زیر عکس پروفایلش زده:
خدایا حافظم باش ،
حسودان در کمین اند(:313

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۹
میلاد فلاح
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۸ ب.ظ

جووک 94

اینایی که شکست عشقی میخورن
این متنارو از کجا میارن دل آدمو کباب میکنه ؟!
من هرچی به خودم فشار میارم فقط این شعر یادم میاد :
” باز منو کاشتی رفتی
تنها گذاشتی رفتی
دروغ نگم بجز من
یکی دیگه داشتی رفتی ”
تازه بعدشم اینقد قر میدم که یادم میره شکست عشقی خوردم


پشت یه نیسان جمله سنگینی نوشته بود کمرم شکست …
” همه دنبال یارن من به دنبال بارم ، فوق لیسانس شهید بهشتی هم دارم ”
لامصب گند زد تو انگیزم با این جملش
من دیگه درس نمیخووونم اصلا !


” خاص ِ شما ژاپاس ِ ماس باووو ”
وووویییییی چه شاخی شدم یهوو
در ضمن باک ماشینمم پره


سه موجود تو این هوای گرم طاقت میارن :
۱- تمساح
۲- شتر
۳- زنی که میخاد بره خرید !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۸
میلاد فلاح
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۸ ب.ظ

جوک 94

آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند
حرفهای عاشقانه نمیزنند
چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی
آدمهایی که نمیخواهند عاشقت کنند
خودشان هم عاشق نمیشوند
یعنی عین گاااو میمونن خاک بر سرا



تـو کـوچـه دعـوا شـده بـود ،
بـعد یکیـشون داد میزد بـه اون یکـی میـگفـت:
تـو اگـه پـدرسـگ نبـودی ایـن موقـع روز اینـجا نبـودی !

بعـد خـودشـم اونـجا بـود

درواقـع مـاهـم اونـجا بـودیـم



امید را از نجاری آموختم
که مغازش آتش گرفت و زغال فروشی باز کرد !

البته مواد هم میفروخت همسایه ها لوش دادن



یه مدل آگهی ترحیم دیدم
که آخرش این‌جوری بود:
فرزندان : دکتر بهروز،مهندس ژینوس،دکتر شهلا ،امیرعلی

معلومه اون امیرعلی خون به جیگره همه‌ی خانواده کرده !
پسره ی عیاش ِ درس‌نخون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۸
میلاد فلاح
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۷ ب.ظ

جوک جوک

یه چیزی هست که تو اکثر خونه های هر ایرانی هست
یه مشما پراز مشما !

سه تا چیز هست
که آدم به سختی فراموششون میکنه
صبحانه
ناهار
شام
قرار نیست که همش احساسی باشه

الان تو ایران
هر کی یه دست لباس نو میخره
مدل میشه

دسته بیل رو بده به من !
پدر بیل گیتس خطاب به همسرش
هنگام عبور از خیابان دوطرفه

تو باشگاه آب بخوری
یکی پیدا میشه میگه :
داری اشتباه آب میخوری

من تو خونه نقش کارآفرین رو دارم
همه کار میکنن من میگم آفرین
کلا از نقشم خوشم میاد

ملت از بیرون زنگ میزنن واسشون غذا بیارن
اونوقت من باید از بیرون زنگ بزنم
که غذامو نخورین توروخدا الان میرسم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۷
میلاد فلاح
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۶ ب.ظ

جووک

پیر منم :)
جوان منم :)
تیر منم :)
کمان منم :)
من نه منم نه من منم :|
منمو ننم ننمو منم :|
من چه منم چمن منم :|
چه من منم چمن ننم :|
چمن منم منم ننم :|
.
.
.
شاعر پس از مصرف شیشه.... بچه ها فرار کنینhttp://facebookpics.blogfa.com/   جوک های خنده دار جدید خفن فیس بوکی باحال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۶
میلاد فلاح
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۲ ب.ظ

تله موش

موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست ..

 

مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود.

موش لب هایش را لیسید و با خود گفت : کاش یک غذای حسابی باشد  ….

اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود.

موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هرکسی که می رسید ، می گفت :« توی مزرعه یک تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یک تله موش خریده است .. . . »!


مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تکان داد و گفت : « آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من کاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد.»

میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : «آقای موش من فقط می توانم دعایت کنم که توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی که تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش که دعای من پشت و پناه تو خواهد بود.»

موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت….

 

 اما گاو هم با شنیدن خبر ، سری تکان داد و گفت : « من که تا حالا ندیده ام یک گاوی توی تله موش بیفتد.!» او این را گفت و زیر لب خنده ای کرد ودوباره مشغول چرید شد.

سرانجام ، موش ناامید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فکر بود که اگر روزی در تله موش بیفتد ، چه می شود؟

در نیمه های همان شب ، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید.. زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را که در تله افتاده بود ، ببیند.

او در تاریکی متوجه نشد که آنچه در تله موش تقلا می کرده ، موش نبود ، بلکه یک مار خطرناکی بود که دمش در تله گیر کرده بود . همین که زن به تله موش نزدیک شد ، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت ، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند. بعد از چند روز ، حال وی بهتر شد. اما روزی که به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسایه که به عیادت بیمار آمده بود ، گفت :« برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست ..»

مرد مزرعه دار که زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید.

اما هرچه صبر کردند ، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می کردند تا جویای سلامتی او شوند. برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد ، میش را هم قربانی کند تا باگوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد.

روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد . تا این که یک روز صبح ، در حالی که از درد به خود می پیچید ، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید. افراد زیادی در مراسم خاک سپاری او شرکت کردند. بنابراین ، مرد مزرعه دار مجبور شد ، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیک تدارک ببیند.

حالا ، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانات زبان بسته ای فکر می کرد که کاری به کار تله موش نداشتند!

نتیجه : اگر شنیدی مشکلی برای کسی پیش آمده است و ربطی هم به تو ندارد ، کمی بیشتر فکر کن ؛ شاید خیلی هم بی ربط نباشد …!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۲
میلاد فلاح